چند جمله ی نفس بریده.....بریده بریده........
ای احساسات خفته بیدار شوید......
هر جای دنیا که باشی به فکر نباشی از دست می ری..........دارم از دست می رم.......:(
آن من که من بودم دیگر نیستم و این مرا می ترساند..........
نقاشی های نیمه کاره....شعرهای نگفته....کتاب های نخوانده....آهنگ های گوش نداده...ترانه ی نسروده.........اینها همه ی ذهن من است این روزها.........
خسته از گزارش های هفتگی....برگه صحیح کردن و درس دادن در کلاس.......خسته از کارهای اداری هر روزه که تمومی ندارن..........انگار واقعا هر جای دنیا که باشی به فکر که نباشی از دست می ری........این نقطه و اون نقطه نداره،همه ی این چیزا همش دنبالت هست این تویی که باید ببینی می خوای دنبال چی بری..........
عمر عجب می گذرد...........داره یه سال می شه و من هنوز زندگیم رو خوب نشناختم.....
+ نوشته شده در دوشنبه نهم آبان ۱۳۹۰ ساعت 10:19 توسط عروسک کوکی
|
چیزی هست....چیزی میان ما....چیزی بیش از یک کلام...یک حرف...یک نوشته.....هر قدر هم که بگویم.....نه من تو می شوم...نه تو من.....پس از تفاوت نترس...نمی ترسم....